تعیّن اجتماعی معرفت در صحیفهی سجادیه (براساس پارادایم دکتر محمد توکل)
چکیده
یکی از نگرانیهای با ارزش آدمی، در زندگی اجتماعی در درازنای تاریخ، کسب «معرفت» بوده است. چنانکه در داستان هابیل و قابیل آمده است، هنگامیکه قابیل به بهره خودش بسنده نکرده، برادرش هابیل را کشت، هیچ نمیدانست که با جنازهی برادرش چهکار کند تا اینکه از نگریستن به صحنه جنگیدن دوتا کلاغ و کشته شدن یکی بهوسیله دیگری و سپس در خاک کردن «کلاغ تبهکار» کلاغ کشتهشده را به این معرفت دستیافت که او نیز باید پیکر بیجان برادرش [هابیل] را در زمین دفن کند؛ ازاینرو، یکی از گیراترین دانشهای کاربردی در زندگی اجتماعی «جامعهشناسی» است ودردرون آن شاخه باارزشی بنام «جامعه شناشی معرفت» است که زمینههای فکری و فلسفی آن در سدههای 17 و 18 میلادی نضج گرفته است. این شاخه مهم علمی به بررسی فرایندهای پیدایش و دگرگونی صور گوناگون «معرفت» در بستر زندگی اجتماعی آدمی میپردازد، جامعهشناسان معرفت باور دارند که میان پیدایش گونههای معرفتهای بشری [سامانههای اندیشهای، اندیشه و فرهنگ، فرآوردههای ذهنی، معرفت علمی، معرفت دینی، معرفت فلسفی، معرفت سیاسی، معرفت حقوقی و هنر] و اوضاع و شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه [که متأثر از ساخت و کنشهای اجتماعی است] ارتباط تنگاتنگ و معناداری وجود دارد؛ و بالاتر از این؛ به «دریافت چگونگی این وابستگی» نیزاعتقاد دارند، به بیان دیگر؛ آنان این پرسش اصلی را مطرح میکنند که معرفتهایبشری [برخاسته از بستر اوضاع و شرایط اجتماعی- سیاسی جامعه] چه فرایندی را پیموده است تا به این «تعیّن» و «تشخص» رسیده است؟ در پاسخ به این پرسش و در ارتباط با این جستار، اندیشمندان صاحب نام فراوانی در این زمینه بحث کرده، وپارادایمهای گوناگونی را طرح کردهاند که میتوان از مهمترین آنها مانند ۱- ماکس شلر ۲- کارل مانهایم. ۳- رابرت کی. مرتن. ۴- ژرژگورویچ. ۵- ورنراشتارک. ۶- پیترال برگر و توماس لوکمان نام برد.
نوشته حاضر تنها متمرکز بر پارادایم «دکتر محمد توکّل» تعیّن اجتماعی معرفت در صحیفه سجادیه را مورد بحث قرار داده است. نگارنده بر پایه این پارادایم، درحدتوان علمی خود میکوشد در بررسی آشکار ساختن این بستگی و چگونگی وابستگی پدیدارهای اجتماعی با معرفت [دعاهای صحیفه سجادیه] و فرایندی که این «نیایشها» با نگریستن به بستر و شرایط اجتماعی- سیاسی درآن، به «تعیّن اجتماعی» رسیده است پنج سویهای [عمق، درجه، سطح، عامل مسلط، و آماج] تعیّن را درمعرفت [نیایشها] مورد بازشناسی و واکاوی قرار بدهد تا بتواند دراین پژوهش «تعیّن اجتماعی معرفت» درصحیفه سجادیه را مورد بحث وبازشناسی قرار دهد.